دیکشنری
داستان آبیدیک
leavened bread
lɛvənd bɹɛd
فارسی
1
عمومی
::
نانور امده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LEAVE TO OWN RESOURCES
LEAVE UNDER CARE
LEAVE UP IN THE AIR
LEAVE UP TO
LEAVE WELL ENOUGH ALONE
LEAVE WIDE OPEN FOR
LEAVE WITH
LEAVE WITH AN IMPRESSION
LEAVE WITH PAY
LEAVE WITHOUT A LEG TO STAND ON
LEAVE WORD
LEAVE WORD FOR TO
LEAVE YOUR BOOKS W M
LEAVED
LEAVEN
LEAVENED BREAD
LEAVES
LEAVING SO SOON
LEAVINGS
LEAVULOSE
LEBANON
LEBANON CORRECTIONAL INSTITUTION
LEBER CONGENITAL AMAUROSIS
LEBESGUE DENSITY
LEBRARY EDITION
LECA
LECH
LECHER
LECHEROUS
LECHEROUSLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید